سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش، میراثی سودمند است . [امام علی علیه السلام]
کل بازدیدها:----71338---
بازدید امروز: ----8-----
بازدید دیروز: ----1-----
جستجو:
مرگ زندگی یا زندگی مرگ ؟؟؟!!! - هیچ کس وجودمان
 
 
  • درباره دختر برفی و پسر برفیی
    مرگ زندگی یا زندگی مرگ ؟؟؟!!! - هیچ کس وجودمان
    دختربرفی و پسر برفی
    نوشتن تنها بهانه ایست برای رسیدن به تنها حقیقت زندگی ... باشد که تمامی ما همچون برف پاک شویم و خالص
  • لوگوی وبلاگ
    مرگ زندگی یا زندگی مرگ ؟؟؟!!! - هیچ کس وجودمان

  • پیوندهای روزانه
  • مطالب بایگانی شده
  • آدم برفیی ها
  • لوکوی دوستان ما
  • اوقات شرعی
  • اشتراک در وبلاگ
     
  • مرگ زندگی یا زندگی مرگ ؟؟؟!!!
    نویسندگان: دختربرفی و پسر برفی جمعه 86/4/1 ساعت 11:39 عصر

    « به نام خداوندگار یاری رسان »

    دوست عزیزی ( جناب ... ) سوال خوبی رو پرسیدن :  «
    دوست داری وقتی بعد از صد سال مردی چه جوری ازت یاد کنن . اصلا تا حالا به این فکر کردی که واسه چی باید بعد از مردن از تو اسمی بیارن. یا یه جور دیگه بگم . دوست داری یکی مثل اسکندر و یا هیتلر خون خوار و مردم آزاد بشی یا یکی مثل علامه جعفری یا مطهری یا هر آدم خوب دیگه ای باشی یعنی خوب یا بد؟؟؟ »

    راستش اول از همه باید بگم که همونطور که هیچ انسانی زن و مرد مطلق نیست هیچ انسانی هم خوب و بد مطلق نیست چون بدی و خوبی همه اموری نسبی هستن ... میشه توی یه جمله گفت : شاعر و جانی در وجود هر انسانی هست ... .



    شما میخواهید از راز مرگ سر در آورید . اما این راز را چگونه پیدا میکنید ، مگر آنکه او را در دل زندگی بجویید .بوم که چشمان شب گیرش در روز کور است ، از راز روشنایی سر در نمی آورد . اگر به راستی میخواهید روح مرگ را ببینید ، دروازه دل خود را به روی زندگی باز کنید . زیرا که زندگی و مرگ یک چیزند ، چنان که رودخانه و دریا هم یک چیزند .

     

    کمتر انسانی هست که بگه میخواد بعد از مرگش همه با بدی ازش یاد کنن و شمار زیادی از انسان ها لفظا میگن که میخوان یاد و خاطرشون خوش و نیک تا ابد باقی بمونه اما برای این نیک بختی قدمی بر نمیدارن گروه دیگه ای هم هستن که علاوه بر خواستن نام نیک به دنبال اعمال نیک هم میرن و دسته ای هم هستن که مهم براشون خوب بودن و کمک کردن به دیگران حالا چه نام نیکشون شهره خاص و عام بشه چه گمنام بمونن ...

     
    میان همه جوی ها ، که همراه همه رود ها ، به دریا سرازیر میشدند ، جوی کوچکی هم بود که هیچ میل سرازیر شدن به دریا را نداشت !... وقتی سایر جوی ها پرسیدند چرا ؟ گفت : من هرچند در مقابل عظمت دریا بس ناچیز و خوارم !... اما من .... گمنامی گم نشده را بیشتر از شهرت گم شده دوست دارم ...

     

    شاید بشه گفت مرگ و زندگی یا بودن و نبودن اصلا مهم نیست، اصلا مهم نیست که روحمون همراه جسممون در این کره خاکی باشه یا نه یا حتی مهم نیست که نام نیکی ازمون باقی بمونه یا نه ، مهم اینکه لحظه های زندگی خود و دیگران را  به صورتی ملکوتی دربیاریم یاد جمله ای از واسوانی افتادم که میگه : « دست هایی که یاری میرسانند ، مقدس تر از دست هایی هستند که دانه های تسبح میگویند .»

     
    خدایا به من زیستی عطا کن که در لحظه مرگ بر بی ثمری لحظه ای که گذشته است حسرت نخورم و مردنی عطا کن که بر بیهودگیش ، سوگوار نباشم .

    خدایا چگونه زیستن را تو به من بیاموز ، چگونه مردن را خود خواهم آموخت.


    یاد و خاطر دکتر شریعتی ، جبران خلیل جبران ، کارو ، واسوانی  تا ابد زنده باد ....

    پا وب : از دوستان عزیز جناب ...  خیلی ممنونیم که اینقدر به ما لطف دارن و امیدواریم که بازم مارو راهنمایی کنند  . تمامی دوستان عزیز در صورت تمایل میتونند مطالبی رو که خودشون نوشتن رو برامون میل کنند تا بانام خودشون توی وبلاگ بذاریم ... همواره منتظر راهنمایی های ارزشمندتون هستیم ...

    خداوندگار خدا همواره حافظ و نگهبانتان باد ... یا  حق


        حرفای صادق مثل برف( )


  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • هدیه پروردگار...
    [عناوین آرشیوشده]