بازم ميگم اول موقعيت رو بسنجيم بعد بريم سراغ معني کلمه ها ... ببينيد من توي چه موقعيتي گفتم رودخونه و دريا بعد بيان معني اين دو تا باهم مقايسه کنين .. من اصلا بحثم سر دري و روخونه نبود .. بحثم سر اينبود که بعضي از ادم ها کوچک تر و بعضي هت بزرگترن ...
يه جا هم گفته بودين که : بعلاوه اون جوي و رودخونه اي كه به دريا نميريزه فكر ميكنين تا چقدر ميتونه جوي يا رودخونه بمونه!؟ اوني كه به دريا وصل ميشه چي؟
همونطور که مبدا هر دوتاي اونا يکي بوده مقصدشونم يکيه فقط کافيه راهشونو پيدا کنن .... يه قطره هم ميتونه تنهايي به مقصد برسه و هم ميتونه با کمک دريا ... اين که چه جوري به مقصدش برسه بر اساس توانايي هاي ذاتيشه که هر کسي و هر چيزي توانايي ذاتي مشخص و منحصر به فردي داره و اگر غير از اين بود حتما توي جهان دوتا برگ شبيه هم ميشد پيدا کرد .. دليل اين همه تفاوت ها ناشي از فقر وجودي و توانايي هاي ذاتيه ...
درباره سيمرغ و سي مرغ گفته بودين ... بحث قطره و دريا با اين موضوع زمين تا اسمون فرق داره ... براي قطره اي که ازش حرف زده بودم مقصد دريا نبود دريا يه راه رسيدن به مقصد بوده .. اما براي اون سي مرغ مقصد همون سيمرغ بوده ... که اگر غير از سيمرغ به چيز ديگه اي ميرسيدن هيچ ميشدن و پوچ ...
من گفتم قطره يه ادمه و دريا جمعي از انسان ها ...
خب بازم منتظر نظرات زيباتون هستم ... اما مواظب باشين راه سفسطه و منطق خيلي نزديک بههمه و اگه به قدر کافي هوشمند نباشيم ممکنه دچار سفسطه بشيم ....