سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بهترینِ برادرانت، کسی است که در نصیحت تو، کمتر سازش کند . [امام علی علیه السلام]
کل بازدیدها:----71332---
بازدید امروز: ----2-----
بازدید دیروز: ----1-----
جستجو:
بهار 1386 - هیچ کس وجودمان
 
 
  • درباره دختر برفی و پسر برفیی
    بهار 1386 - هیچ کس وجودمان
    دختربرفی و پسر برفی
    نوشتن تنها بهانه ایست برای رسیدن به تنها حقیقت زندگی ... باشد که تمامی ما همچون برف پاک شویم و خالص
  • لوگوی وبلاگ
    بهار 1386 - هیچ کس وجودمان

  • پیوندهای روزانه
  • مطالب بایگانی شده
  • آدم برفیی ها
  • لوکوی دوستان ما
  • اوقات شرعی
  • اشتراک در وبلاگ
     
  • حکومت نظامی !!!
    نویسندگان: دختربرفی و پسر برفی سه شنبه 86/3/22 ساعت 7:7 عصر

    « به نام خالق مهرورزی »

     

     

    قبل از انقلاب اسلامی:

     رژیم شاه اعلام کرد حجاب بی حجاب و بعد افتادن به جون مردم اگه چادر رو از سرت بر میداشتی که هیچی اما اگه نه ، تا جایی که جاداشت میزدنت ...

    _ آهای سرباز بپر چادر رو از سر اون ضعیفه دربیار حتی اگه شده به زور ...

     

    و اما عصر الان که ادعا میکنیم دوران بعد از انقلاب اسلامیه :

    از طریق رسانه ها اعلام شد بد حجابی ممنوع ! و بعد افتادن به جون مردم . اگه حجابت درست بود که هیچی آدم خوبی هستی و اگه بد بود تا اونجایی که میشه خار و حقیرت میکنن جلو مملکت ... .

    _ آهای دختر این چه وضعه لباس پوشیدنه ... خانوم بیا اینو جمعش کن ببرش تو ماشین تا ....

                                                                    

                                                                  

    فرق این دو دوره چیه ؟ فقط اون قبل از انقلاب اسلامیه و این بعد از انقلاب اسلامیه ( فرقشون توی دوتا کلمه قبل و بعد هست !!!!!!! ) اگه رژیم سابق با چوب و چماق می افتادن به جون مردم میگیم مسلمون نبودن تو آیینشون مهر و محبت جایی نداشت !!... اما شما ها که دم از اسلام میزنید ، شما ها که ریش میذارین !! شما ها که چادر میذارین !! شما ها چی ... شما ها هم تو آیینتون که میگین اسلامه محبت و عشق جایی نداره ؟؟؟ ازتون گله دارم ... بعد از انقلاب مردم رو آزاد گذاشتین ، آزاد که نه .. راحت بگم ولشون کردین به حال خودشون ... هرج و مرج ... بی بند و باری ... انواع و اقسام مد ها رو تو مملکت آوردین ... نگین که شماها نیاوردین ... شما ها با سهل انگاریاتون تمام این مد ها رو آوردین ( مانتوهای تنگ و کوتاه ، مدل موهای عجیب و .... ) . حالا بعد از این همه سال که مردم عادت کردن ( و خودتون بهشون اجازه این عادت رو دادین !!! ) یهویی افتادین بینشون و با چوب و چماق میخواین یه شبه اسلام روزنده کنید؟؟!!! کدوم اسلام ؟؟؟ اسلام شما !!!!؟؟؟ همون اسلامی که فقط به ظاهر توجه داره ؟؟ بذارین راحت بگم ... شما ها اسلام رو تحریف کردین !!! جمله ای واضح تر از این دیگه بلد نیستم که بگم ... تا کی خودتونو درگیر ظواهر میکنید ؟؟ آقا جون کار از ریشه خرابه ... اندیشه ها مردن ... فکر ها خسته شدن ... همه خوابن ... شما اول فکر های به خواب رفته مملکت رو بیدار کن بعد بیا براشون روضه بخون ... این اسلامی که شما ازش دم میزنید به خداوندی خدا دین محمد رسول الله ( ص ) نیست ... تو اسلام محمد ( ص ) عشق موج میزد اما تو اسلام شما نفرت و کینه و دشمنی موج میزنه ... اون جامعه متحد اسلامی کو ؟؟؟ به خدا از اصل اسلام خیلی دور شودیم ....

     

    وای بر ما که تصور کردیم عشق را باید کشت ... در چنین قرنی که دانش حاکم است ، عشق را از صحنه دور انداختن دیوانگیست ، درماندگیست ، شرمندگیست ... قرن ، قرن آتش نیست ... قرن یک هوای تازه است . فکر ها را شست و شویی لازم است . گم شدیم گر میان خویشتن جست و جویی لازم است .

     نازنین ها از سیاهی تا سفیدی را سفر باید کنیم .

     

    این یک فراخوان برای مبارزه با تحریف اسلام و مبارزه با دوران توحشه ... حالا وقته قیام چون سکوت مساویست با مرگ اندیشه ها ( اگه خیلی تند نوشتم شرمنده قصد توهین به شما دوستای عزیزم رو نداشتم اما نمیخوام وقتی وبلاگمونو فیلتر کردن  مثل ماهی کوچولو دلم بمیسوزه  که به خاطر هیچ و پوچ ونوشتن کلمه بد حجابی وبلاگشو فیلتر کردن !!! )

     


        حرفای صادق مثل برف( )

  • آغازی دیگر همراه با عشق
    نویسندگان: دختربرفی و پسر برفی سه شنبه 86/3/15 ساعت 2:38 صبح

     

    سلام بر تمام دوستان عزیزم بخصوص دوستان عزیز و صمیمی گذشته ... من دوباره آمده ام تا اینبار راه ناتمام خود را به کمک پروردگار و همسر عزیزم و خواهر و برادر مهربانم و شما دوستان همیشه آشنایم به  پایان برسانم ...  البته برای مدتی من به تنهایی وبلاگ را آپ میکنم ...


    حال احساس میکنم که بزرگتر شده ام ، اما نمیدانم به چه میزان به اندازه ثانیه ای ، ساعتی ، ماهی ،

    سالی ، قرنی یا اینکه بزرگ شدنم از جنس متر و کیلو متر است ! نمیدانم ، نمیدانم .

     

    بودن یا نبودن ، مسئله این نیست !

    مسئله آن است که بین مرگ و ننگ راه سومی را بیابیم

    و آن راه کدام است ؟ کدام ؟

     

    اینک از مرگ و ننگ گذشته ام و به سومین راه رسیده ام ، شاید برای همین باشد که می گویم بزرگ

     شده ام ! دوست من ، همراه من ، به نظر تو آن راه سوم چیست ؟

     


        حرفای صادق مثل برف( )


  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • هدیه پروردگار...
    [عناوین آرشیوشده]